بنر صفحه

داستان های محصول

  • داستان جام پلاستیکی 00007

    مدت ها پیش، در شهری پر جنب و جوش نزدیک جاده، زنی جوان به نام کلی زندگی می کرد.کلی روحیه کارآفرینی و عزم تزلزل ناپذیری برای معرفی راه حل های نوآورانه به جامعه خود داشت.آخرین سرمایه‌گذاری او حول یک صفحه ساده و در عین حال راحت متمرکز بود...
    ادامه مطلب
  • داستان جام پلاستیکی 00006

    جان و دوستانش در یک سفر پیاده روی در کوه بودند.ساعت‌ها بود که راه می‌رفتند و گرما شروع به تاثیرگذاری کرده بود.همه تشنه بودند و به یک نوشیدنی گوارا نیاز داشتند.خوشبختانه جان لیوان های پلاستیکی یکبار مصرف را در کوله پشتی خود بسته بندی کرده بود و می دانست که ...
    ادامه مطلب
  • داستان جام پلاستیکی 00005

    داستان جام پلاستیکی 00005

    جان یک عاشق طبیعت بود که اغلب با دوستانش به سفرهای کمپینگ می رفت.در یکی از این سفرها، آنها تصمیم گرفتند در نزدیکی رودخانه ای زیبا کمپ بزنند.همانطور که برای لذت بردن از منظره منظره نشستند، جان متوجه شد که فراموش کرده اند برای نوشیدنی های گرم خود فنجان های قابل استفاده مجدد بیاورند...
    ادامه مطلب
  • داستان لیوان پلاستیکی 00004

    داستان لیوان پلاستیکی 00004

    اسکار عاشق گذراندن وقت در جنگل بود.این فرار او از شلوغی و شلوغی زندگی شهری بود.او اغلب به پیاده‌روی می‌رفت و مسیرها را کاوش می‌کرد و همیشه مراقب بود که محیط را آن‌طور که می‌دانست ترک کند.بنابراین، وقتی او یک پلاستیک دور ریختنی را کشف کرد ...
    ادامه مطلب
  • داستان درباره جام پلاستیکی 0003

    داستان درباره جام پلاستیکی 0003

    اسکار در قلب همیشه یک ماجراجو بود.او عاشق کشف مکان‌های جدید، ملاقات با افراد جدید و امتحان کردن چیزهای جدید بود.بنابراین وقتی خودش را در وسط بیابان یافت، فهمید که درگیر ماجراجویی است.وقتی از میان شن های داغ راه می رفت، اسکار شروع به احساس تشنگی کرد...
    ادامه مطلب
  • داستان درباره جام پلاستیکی 0003

    داستان درباره جام پلاستیکی 0003

    اسکار در قلب همیشه یک ماجراجو بود.او عاشق کشف مکان‌های جدید، ملاقات با افراد جدید و امتحان کردن چیزهای جدید بود.بنابراین وقتی خودش را در وسط بیابان یافت، فهمید که درگیر ماجراجویی است.وقتی از میان شن های داغ راه می رفت، اسکار شروع به احساس تشنگی کرد...
    ادامه مطلب
  • داستان درباره جام پلاستیکی 0002

    داستان درباره جام پلاستیکی 0002

    در گذشته های دور در شهری شلوغ یک کافی شاپ کوچک وجود داشت.کافی شاپ همیشه شلوغ بود و تمام روز مشتری ها رفت و آمد می کردند.صاحب مغازه مردی مهربان و سخت کوش بود که به شدت به محیط زیست اهمیت می داد.او می‌خواست این وضعیت را کاهش دهد...
    ادامه مطلب
  • داستانی در مورد لیوان پلاستیکی 0001

    داستانی در مورد لیوان پلاستیکی 0001

    مدت‌ها پیش، زن جوانی به نام آنا بود که نویسنده‌ای مبارز بود و سعی می‌کرد در این شهر بزرگ امرار معاش کند.آنا همیشه آرزوی تبدیل شدن به یک رمان نویس موفق را داشت، اما واقعیت این بود که او به سختی پول کافی برای پرداخت اجاره بها به دست می آورد.یک روز آنا ...
    ادامه مطلب
سفارشی سازی
نمونه های ما به صورت رایگان ارائه می شوند و MOQ کم برای سفارشی سازی وجود دارد.
دریافت نقل قول